امروزه در بسیاری از نظامهای آموزشی، مهارتهای سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در حال تحول و دگرگونی است. زیرا در عصر کنونی، افراد به دانش و توانائیهای تازهای نیاز دارند. در قرن جدید، دانش آموزان نه تنها باید مهارتها ودانش اساسی را بیاموزند بلکه لازم است از تفکر انتقادی، قدرت تجزیه و تحلیل اطلاعات، خلاقیت و توانایی حل مسئله نیز برخوردار باشند. پس از آن نوع سنجش و ارزشیابی که بتواند تصویری واضح و سهبعدی از رشد مهارتها، دانش و نگرشهای دانشآموز بدهد قابل دفاع میباشد.
برخلاف ارزشیابی گذشته (کمّی )که با عدد و رقم سر و کار دارد باید دانست که این ارزشیابی، کیفی و مقطعی نیست بلکه اندیشهی مستمر است و براساس تلاش و فعالیت فرد انجام میگیرد. بنابر این در دنیای امروزه، هدف تعلیم و تربیت آن نیست که دانشآموزان بتوانند با حفظ کردن مطالب درسی و گذراندن امتحان، کسب موفقیت کنند. بلکه هدف تعلیم وتربیت آن است که دانشآموزان بتوانند در جهان خارج از مدرسه و با حل مسائل واقعی زندگی به موفقیت دست یابند.
اهداف اساسی ارزشیابی توصیفی عبارت است از:
- بهبود کیفیت فرایند یاددهی و یادگیری
- فراهم نمودن زمینهی مناسب برای حذف فرهنگ بیستگرایی
- تاکید بر اهداف آموزش وپرورش بهجای تاکید بر محتوا
- افزایش بهداشت روانی محیط یاددهی و یادگیری
- فراهم نمودن حذف حاکمیت مطلق امتحانات پایانی در تعیین سر نوشت تحصیلی دانشآموزان
در راستای تحقق این اهداف، ارزشیابی توصیفی در چند محور تغییر و تحولاتی ایجاد نموده است:
- تغییر از ارزشیابی پایانی به ارزشیابی تکوینی: در رویکرد سنتی ارزشیابی، عمدتا معلمان تلاش مینمودند از نتایج یادگیری دانشآموزان ارزشیابی به عمل آورند و آن را به صورت نمره گزارش دهند. کمتر تلاش میشد که به نحوه و چگونگی یادگیری و بهبود آن توجه شود. در این الگوی جدید، معلم، ارزشیابی را در خدمت یادگیری قرار میدهد؛ یعنی اگر ما یادگیری را جریانی هدفمند و پیوسته بدانیم، ارزشیابی هم پیوسته در کنار آن وجود دارد و معلم در جریان یاددهی، خود را همسفر شاگرد میداند و ضمن اصلاح نقاط ضعف و تقویت فراگیر، تصمیمات مناسبی در خصوص پیشرفت دانشآموز ارائه میدهد. در حقیقت کل وضعیت تحصیلی ملاک است نه فقط ارزشیابی پایانی.
- تغییر مقیاس فاصله (۲۰-۰) به مقیاس ترتیبی ( در حد انتظار –نزدیک به انتظار –احتیاج به تلاش بیشتر): در مقیاس نمرهای که در کشور در حال اجرا است معلمان نتایج آزمونها را براساس دانستنیهای محتوای کتاب که دانشآموز آن را یادگرفته، اندازهگیری میکنند و آن را به اولیاء بازخورد میدهند. ولی در این شکل از سنجش باعث ایجاد رقابت شدید بین فراگیران میشود و فاصلهی طبقاتی دانش زیادی را ایجاد می کند. در مقیاس ترتیبی، مشکلات رقابتی کمتری وجود دارد. دراین جا ممکن است بعضی از معلمین و اولیاء با تصور حذف نمره، آن را خلاء بزرگی در آموزش تلقی کنند اما این ارزشیابی یک جریان واقعی را طی میکند و تمام حقوق واقعی دانشآموز را ادا میکند و دیگر، دانشآموز نگران کسب نمره نیست و آنها به دنبال شناخت اشتباهات خود در یادگیری و اصلاح آن هستند. دیگر کسی از کودک نمی پرسد چه یادگرفتهای؟ همه میپرسیم چگونه یادگرفتهای؟
- تنوع بخشی به ابزارها جهت ارزشیابی:
- معلم، اطلاعاتی را از وضعیت یادگیری دانش آموز تهیه و تنظیم میکند که از طریق ” آزمونها، پرسشها، آزمایشهای تحقیقی، مشاهده، سنجش” انجام میگیرد
- با توجه به اطلاعات به دست آمده، معلم یک داوری دربارهی وضعیت یادگیری انجام میدهد
- تغییر در ساختار کارنامه: کارنامهی تحصیلی در ارزشیابی کیفی توصیفی به نام گزارش پیشرفت تحصیلی نام گرقته است که بهطور کلی به گزارش رشد و پیشرفت دانشآموز میپردازد. برخلاف کارنامهی قبلی که شامل تمام دروس و نمره بود، در گزارش پیشرفت تحصیلی، به ابعاد عاطفی، جسمانی و اجتماعی دانشآموز نیز توجه شده است و والدین درمییابند فرزندشان در چه بخشی از انتظارات مشکل دارد.
- تغییر در مرجع تصمیمگیرنده دربارهی ارتقاء دانشآموز: در نظام نمره، طبق شرائط از پیش تعیین شده و آزمونها بر اساس شرائط ناهموار و سختیها و موارد دیگر که در نمره دخیل هستند باعث درج نمره در کارنامه میشد. اما الگوی ارزشیابی توصیفی به سبب این که اطلاعات جمع آوری شده متنوع بوده و شامل دادههای کمّی وکیفی است تحلیل وداوری طبق این اطلاعات توسط معلم انجام میشودو در این الگو، اختیار ارزشیابی به معلم تفویض میشود.
در آخر، از معلمان و اولیاء محترم و کلیهی دست اندرکاران تعلیم و تربیت استدعا میشود که در راستای تحقق یافتن این ارزشیابی همکاری داشته باشند تا حق واقعی دانشآموزان و نوآموزان به طور واقعی ادا گردد.
VN:F [1.7.8_1020]