مقدمه: دوران تحصیل در آموزشگاه سالهای مهم شخصیت ساز کودکان ونوجوانان است. بدبینی وخوش بینی نسبت به زندگی وهستی،پشتکار وتن آسایی،علاقه مندی وبی علاقه گی،اعتماد بنفس وبی اعتمادی نسبت به خود وحتی سلامتی وعدم سلامتی روان به مقدار زیادی ناشی ازتجارب موفق ونا موفق دانش آموزان دردوران تحصیل وواکنشهای معلمان ووالدین نسبت به آنان است.
کم آموزی وافت(شکست تحصیلی):
الف:عقب ماندگی ناشی ازمسائل هوشی روانی
۱- پائین بودن سطح هوش فرد
۲- کمی استعداد
۳- احساس ضعف
۴- ترس واضطراب
۵- منشاءشدید عصبی
۶- انگیزه پائین
ب: عوامل خانوادگی ومحیطی
۱- وضع نابسامان خانواده
۲- وضعیت اقتصادی خانواده
۳- دید منفی خانواده نسبت به تحصیل ومدرسه
۴- کمبود یاافراط محبت
۵- احساس تبعیض
۶- کثرت انتقال اولیاء
۷- وضع مسکن ومحله
۸- معاشرت نامناسب
۹- گروه همسالان
۱۰- کمک دانش آموز به خانواده از نظر مالی
ج: عوامل فرهنگی وآموزشی
۱- پائین بودن سطح فرهنگ
۲- کثرت تعداد دانش آموزان کلاس
۳- ضعف در روش مطالعه
۴- روش تدریس معلم
۵- نحوه ارزشیابی دروس
۶- فضای مدرسه وکلاس
۷- رفتار معلم واولیای مدرسه
۸- عدم ارتباط مناسب بین اولیای دانش آموزان ومربیان
چه باید کرد؟
مواردی که دربالا ذکر شد هرکدام به نحوی در افت وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان موءثرند که دست اندرکاران امر تعلیم وتربیت باید به آنها توجه نماید.علاوه بر این یکی از عوامل مهم وموءثر در پیشرفت تحصیلی داشتن انگیزه قوی ونیرومند است وانگیزه یک مسئله فردی نیست بلکه این پدیده دارای بعد اجتماعی نیز هست محیط،اطرافیان،والدین ،معلم وسایر افراد وگروههایی که دانش آموز با آنها به نحوی برخورد دارد درایجاد،پرورش وتحکیم انگیزه های تحصیلی وی موءثر ند.
خانواده: صرف نطر ازشرایط مختلفی که ازلحاظ آموزشی،اقتصادی وفرهنگی درخانواده هاوجود دارد،نکتهء مهمی که باید به آن اشاره شود هم خوانی بین انتظارات والدین وتوانائیهایی است که در فرزند خود سراغ دارند.والدین اگر خواهان این هستند که فرزندی سالم ومتعادل برای جامعه تربیت نمایند باید به توانائیهای مختلف وی توجه نموده وبراساس آن .انگیزه های متناسب درآن ایجاد کنند ودراین رابطه داشتن ارتباط مستمر با اولیای مدرسه وشرکت درجلساتی که به همین منظور درمدارس تشکیل می شود می تواند بسیار مفید وسازنده باشد.
مدرسه: مدرسه بعد از خانواده دومین نهادی است که بسیاری ازرفتارهای دانش آموزان در آنجا شکل می گیرد ونهاد مدرسه فرآیندی است که درآن تجارب آموزشی،نگرشها وموفقیتهایاشکستها جامهء عمل به خود می پوشد. شرایط آموزشی در مدرسه وتوجه به توانائیهای مختلف دانش آموزان در امر آموزش،رفتار مدیر ومعلمان ونحوه یادگیری وآموزشی وارزشیابی وفضای کلاس ومدرسه همه به عنوان عواملی هستند که می توانند درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشند هم چنین محتوای مواد آموزشی وتدریس آن درمناطق شهرها وروستاها با توجه به نیازوتوانائی دانش آموزان نیز تأ ثیر بسزایی درپیشرفت یا افت دارد. دانش آموزان ممکن است رفتار وحرکات ویا طرز فکر وبینش معلم را به عنوان الگوی آرمانی برای خود انتخاب نمایند در این صورت شدیداٌ تحت تأ ثیر وی قرار خواهند گرفت. از آنجا که رفتار و شخصیت معلم را هم باید در چارچوب فضای زندگی وی در نظر گرفت به همین جهت تاثیر معلم روی دانش اموزان در رابطه با عوامل محیطی و اجتماعی قرار می گیرد . معلمی که نتواند در جامعه پایگاه اجتماعی مناسبی را بدست آورد و گرفتار انواع مشکلات زندگی باشد نخواهد توانست در ایفای رسالت واقعی خود موفق شود و چه بسا که رفتار چنین معلمی موجبات یاس و ناامیدی و دلسردی را در دانش آموزان ایجاد کند .
رسانه های گروهی : وسایل ارتباط جمعی اعم رادیو٬ تلوزیون ٬ سینما٬ روزنامه ها و دیگر نشریات از منابعی هستند که می تواند در ایجاد انگیزه های تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشند پیامهای که دانش آموزان از طریق این رسانه ها در یافت می کند در طرز فکر ٬ رفتار و حرکات او موثر خواهد بود این رسانه ها می توانند با آگاه ساختن دانش آموزان از نیازهای جامعه ٬ انگیزه های متناسبی را در آنها بوجود آورند .اجرای برنامه های مختلف آموزشی ٬ بالا بردن سطح اطلاعات و آگاهی دانش آموزان از طریق نمایش فیلمهای آموزشی می تواند در این راستا موثر باشد .در پایان می توان گفت که پیشرفت یا افت تحصیلی دانش آموزان علاوه بر خود آنها تحت تاثیر افراد و نهادهایی که هاله وار او را در بر گرفته اند نیز صورت می گیرد . معلم ٬ مدرسه ٬ خانواده٬ دوستان٬ گروه همسالان هر کدام نقشی را در این مورد ایفا می کنند یعنی آموزش و پرورش با همکاری خانواده و دیگر نهادها و با یک برنامه ریزی همه جانبه و صحیح باید در پی حل این مشکل که نهایتاْ تاثیر آن به جامعه بر می گردد باشند .
ادامه مطلب ...
درمان تو درخود تو است، تو بدان بصیرت نداری.
درد تو نیز از خود توست، تو بر آن آگاهی نداری.
تو آن کتاب مبینی هستی که به یاری حروف اندک آن، رازهای نهفته آشکار میشود، آیا گمان، می کنی که تو همین جسم کوچک هستی؟ و حال آنکه از «جهان بزرگ» درک تاب وجود تو مندرج است.
«امام علی(ع)»
از مهمترین آفتهای نظامهای آموزشی جهانی و من جمله کشور ما افت تحصیلی است که همه ساله به صورت های گوناگون تعداد بسیاری از استعدادهای بالقوة انسانی و منابع اقتصادی جامعه را هدر داده و نابسامانیهای فردی و اجتماعی را بر جای میگذارد، هرچند پاره ای از موارد افت تحصیل در بعضی از رشتههای خاص بیشتر مشاهده میشود ولی میتوان علل آن راتقریباً یکسان دانست: از جمله افت بر اثر قصور در اعمال و روش های مناسب آموزشی و پرورشی توسط نظام آموزش و پرورش،معلمان، خانواده، … .
بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت و ترقی جوامع پیشرفته نشان میدهد که همة این کشورها از آموزش و پرورش توانمند و کارآمد برخوردار بودهاند. این نهاد از یک سو با کودکان و نوجوانانو جوانان خلاق، مبتکر و مستعد واز طرف دیگر با طیف
گسترده ای از مردم به عنوان خانواده یا اولیای دانشآموزان در ارتباط است و تعلیمات وآموزشهای خود را چه مثبت و چه منفی به پیکرة جامعه تزریق میکند.
ادامه مطلب ...
بررسی دلیل شکست دانش آموزان در تحصیل به مطالعه دقیق احتیاج دارد، تنبلی یا بی میلی را نمی توان تنها دلیلعقب افتادگی تحصیلی دانست. گاهی علت شکست دانش آموزان را باید در خانواده، گاه در مدرسه و معلم و گاه درجامعه و نظام آموزشی و وضعیت اقتصادی جستجو کرد.
مدرسه درمیان نهادهای تعلیم و تربیت جامعه جایگاه ویژه ای دارد. درواقع مدرسه بعد از خانواده مهمترین عامل درپرورش افراد است. در حدود سن هفت سالگی تربیت افراد در مدرسه آغاز می شود و تا دوران جوانی ادامه دارد. دراین مدت دانش آموزان در جنبه های مختلف جسمانی، عقلانی، اخلاقی، هنری و غیره پرورش پیدا می کنند.مدرسهکانونی است که در آن دانش آموز در معرض تجربیات جدید قرار می گیرد و وجود همکلاسی ها، شرایط و روابط تازه،عرصه ای را برای کسب مهارت های اجتماعی فراهم می کند، درنهایت آموزش رسمی، فرد را برای یادگیری میراثفرهنگی جامعه در قابل تعلیمات مدرسه ای آماده می سازد
شاید برای بسیاری از شما پیش آمده باشد که در دورهای از زمان تحصیل خود از میزان موفقیت تحصیلیتان اندکی کاسته شده باشد و به اصطلاح با افت تحصیلی مواجه شده باشید.
معمولاً اینگونه مسائل بیشتر هنگام شروع دورهایجدید از آموزش، مثلاً پایان دبستان و شروع مرحله جدید به وجود میآیند.متأسفانه معمولا موضوع افت تحصیلی برای والدین، مربیان و معلمان مبهم و پیچیده بوده و کمتر کسی توانسته به ریشه چنین نتایج نامطلوبی که برای بعضی دانشآموزان به وجود میآید پی ببرد و پاسخگوی این سؤال باشد که چه عواملی باعث بروز این مشکل میشوند.
در واقع منظور از افت تحصیلی، کاهش عملکرد تحصیلی دانشآموز از سطحی رضایتبخش و خوب به سطحی نامطلوب است؛ یعنی مقایسه سطح عملکرد تحصیلی قبلی و فعلی دانشآموز بهترین شاخص افت تحصیلی است.البته برای پیدا کردن علل یک مشکل نمیتوان به یک علت بسنده کرد، بنابر این برای یافتن علل افت تحصیلی باید مسائل گوناگونی را مانند هوش، انگیزه، هدف، روش مطالعه، اضطراب امتحان، توجه و تمرکز و... مورد توجه قرار داد.
ادامه مطلب ..."آن چه در آموزش مهم است بیش از خلق یک طرح درس خلاقانه، توانایی ربط دادن طرح درس به زندگی روزمره ی دانش آموزان است."
این اصل مهمترین درسی ست که از تجربه ی نیم بندم در آموزش به دانش آوزان دبیرستانی گرفته ام.
به عنوان معلمی جوان همیشه سعی می کردم که به لطایف الحیل کلاس هایم را جذاب تر کنم. از دید خودم هر موضوع عمیق و جدی زبان شناسی را به زور بازی و مثال و قصه و... آن چنان جذاب می کردم که بچه متقاعد شوند که حرف هایم را بشنوند، و همیشه تعجب می کردم که چرا هر چه می گذرد کمتر موفق می شوم. در جلسات اول واقعا موفق می شدم که بچه ها را شگفت زده کنم ولی هر چه می گذشت با آن که از نظرم خودم روش های جدیدتر و خلاقانه تری کشف می کردم کمتر موفق به شگفت زده کردن بچه ها می شدم. در آخر هم مدرسه را متهم می کردم که بچه ها را بیش از حد با انواع تفریحات علمی اشباع کرده است آن قدر که دیگر توان شگفت زده شدن برابر پدیده ها را از دست داده اند.
آن چه برایم مهم بود این بود که بچه ها را وادار کنم درباره ی پدیده ها فکر کنند(به طور خاص درباره ی زبان که موضوع درسم بود) و فکر می کردم راهش این است که شگفت زده شوند. فکر می کردم هر انسانی اگر با پدیده ای نو و جذاب برخورد کند حتما فکرش درگیر آن می شود، و هر جلسه مشتاقانه منتظر بودم که بچه ها درباره ی ایده های نویی که در طول هفته به ذهنشان رسیده حرف بزنند(اتفاقی که تا جلسه ی پایانی نیفتاد).
حالا اما عقیده ام عوض شده؛ آن چیزی که باعث می شود بچه ها در طول هفته به موضوع درس فکر کنند و درباره ی آن به عقیده ی شخصی برسند، جذاب ارائه شدن درس نیست. بلکه توانایی معلم است در اینکه اولا موضوع درس را به حد کافی برای بچه ها ساده(و حتی بدیهی)جلوه دهد و ثانیا بتواند آثار آن را زندگی روزمره شان نشان دهد.
استفاده ی از زندگی روزمره در تدریس نباید در حد آوردن مثال از زندگی روزمره برای اثبات مدعای درس باشد، بلکه باید برای بچه ها مشخص شود که چه مسائلی در زندگی روزمره شان به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر مضوع درس است. در حالت ایده آل درس باید به گونه ای داده شود که بچه ها ناخودآگاه در زندگی روزمره شان به پدیده های مربوط به درس توجه کنند. مثلا اگر موضوع درس زبان شناسی است بچه ها به طور ناخودآگاه برخوردشان با پدیده های مختلف زبانی عوض شود، مثلا توجهشان به تاثیر تایپ فینگلیش بر زبانشان جلب شود و درباره ی تاثیر آن فکر کنند.
جذاب کردن بیش از حد درس حتی می تواند به فرایند درونی کردن درس آسیب بزند. مثلا ممکن است موضوع را بیش از حد فانتزی و دور از زندگی روزمره نشان دهد. یا بچه ها درس را اطلاعاتی عجیب و متفاوت با آن چه تاکنون درباره ی زندگی روزمره شان می اندیشند بپندارند و خود را در حد نزدیک شدن به آن علم نبینند. در حالتی که زمانی خلاقیت بچه ها پرورده می شود که احساس کند افکاری که دارند ارزشمند هستند و تنها تفاوت آن افکار با علوم در صورت بندی آن ها ست. اگر بچه ها با اندیشمندان علوم مختلف به عنوان افرادی عجیب و دور از دسترس مواجه شوند ممکن است که این تصویر برایشان در کوتاه مدت جذاب باشد ولی از انجام کارهای کوچک(خلاقانه)علمی برای همیشه منصرقشان می کند.
پی نوشت:بخشی از این حرف ها از قبل در ذهنم چرخ می خوردند ولی تنها بعد از جلسه ی با مریم سلطان زاده(دانشجوی اجوکیشن)نظم یافتند.
منبع:http://sarekhaledi.blogfa.com/post-23.aspx