خودتان را با تغییرات پیرامون‌تان وفق دهید

گروه آموزشی: تغییرات در دنیای امروزی‌مان تأثیرات فراگیری دارند. تغییرات عمیق می‌توانند زندگی و کارمان را سخت تکان دهند. سرعت تغییرات در حال شتاب گرفتن است، شرایط اقتصادی به سرعت روی می‌دهند، فشارهای رقابتی افزایش یافته، تکنولوژی هر روز نو می‌شود، مقررات تغییر می‌کند، اجتماعات دچار دگرگونی می‌شوند، بازارها جهانی می‌شوند و سازمان‌ها به سوی جهانی شدن پیش می‌روند.

اگر بتوانیم با تغییرات به خوبی کنار بیاییم، معنای واقعی آن‌را متوجه شده‌ایم. امروزه شما برای خودتان کار خواهید کرد. خانواده‌اتان را در کنارتان خواهید داشت و سازمانی برای آینده‌اتان تصمیم نخواهد گرفت. این بدان معنا است که مسئولیت موفقیت‌های‌تان را به‌دست گرفته‌اید و شادی و سرحالی در دستان است. به تنهایی باید ارزش‌تان را به دیگران نشان دهید، موفقیت‌های‌تان را معین کرده، مسئولیت‌های سایرین را تعیین کرده و استراتژی موفقیت در آینده را پیش‌بینی کنید.

برای بسیاری از ما کنترل زندگی‌مان بسیار سخت است. «Gloria Steinem» می‌گوید: "مردم مدت زمان بسیاری را از دست می‌دهند تا کسی پیدا شود و مسئولیت زندگی‌شان را به عهده بگیرد، به جای این‌که خودشان حرکتی کنند."

	کسانی که خودشان را با تغییرات وفق می‌دهند از موقعیت‌های پیش آمده کمال استفاده را کرده و کنترل اوضاع را به‌دست می‌گیرند.

من این پدیده را فاکتور «Oz» می‌نامم. بدین معنا که ما بر این باوریم که دیگران از ما باهوش‌تر و نیرومندتر هستند و می‌توانند مشکلات‌مان را بهتر از خودمان حل کنند. اگر این موضوع برای شخصیت کارتن سرزمین Oz (دروتی و دوستان‌اش) درست بود، دیگر زمان آن است که به خودمان بیاییم و این واقعیت را قبول کنیم که خودمان با عقل و درایت‌مان بهتر از سایرین می‌توانیم به خودمان کمک کنیم.

چند سال پیش مؤسسه‌ای، تحقیقاتی را بر روی ۶۰۰۰ نفر در آمریکا انجام داد. در این مطالعه تنها دو سؤال مطرح شد:
۱- آیا از محیط کارتان به اندازه‌ی کافی شناخت دارید؟
۲- اگر از محیط اطراف‌تان شناخت بهتری داشتید، شغل بهتری به‌دست می‌آوردید؟

نتایج باور نکردنی بود، ۹۷% پاسخ داده بودند که شناخت کافی از محیط کارشان ندارند و ۹۸% پاسخ داده بودند که اگر شناخت بهتری از محیط اطراف‌شان داشتند، شغل بهتری داشتند. در این مؤسسه تحقیقات کافی بر روی مفاهیم مدیریتی انجام نشده بود. در حقیقت مدیران هیچ‌گاه به این موضوع فکر نکرده بودند و در نتیجه هیچ‌گاه از کارمندان‌شان هم‌چنین سؤالاتی را نپرسیده بودند.

اما من به شخصه به نتایج حاصله از دید دیگری نگاه کردم، این طور به نظر می‌رسد که همه‌ی ما منتظر هستیم بدون این‌که موفقیتی به‌دست آوریم تا دیگران تلاش‌مان را تصدیق کنند و شاید این جوری شغل بهتری به‌دست آوریم. به عبارت دیگر برخی افراد (خصوصا" آن‌هایی که تغییر را دوست دارند) دوست ندارند که دیگران کنترلی بر عمل‌کردشان داشته باشند. وفق دادن خود با تغییرات باعث می‌شود که شخصا" بر کارهای‌تان تسلط و کنترل داشته باشید و منتظر دیگران نمانید.

	با پذیرش تغییر، مسئولیت موفقیت‌های‌تان را به‌دست گرفته‌اید و شادی و سرحالی در دستتان است. به تنهایی باید ارزش‌تان را به دیگران نشان دهید، موفقیت‌های‌تان را معین کرده، مسئولیت‌های سایرین را تعیین کرده و استراتژی موفقیت در آینده را پیش‌بینی کنید.

زمانی که جلسه‌ای در محل کارم در تورنتو داشتم و تعداد زیادی شرکت‌کننده در این جلسه حضور داشتند، یکی از مستمعین سؤالی پرسید بر این مبنا که: "من در شرکتی که کار می‌کنم تازه وارد هستم، ولی دوست دارم که تغییری در محیط کارم ایجاد کنم. فکر می‌کنم که به مربی در سازمان احتیاج داریم. او باید با تجربیات مدیریت جفت شود تا هر دو با هم بتوانند مسیر را به دیگران نشان دهند. زمان کمی هم باید برای این کار صرف شود تا پرسنل جدید به کارشان مسلط شوند." من هم سؤالی پرسیدم: "خوب، شما چرا خودتان این مربی را پیدا نمی‌کنید و به شرکت معرفی نمی‌نمایید؟" در این زمان شخصی که سؤال را پرسیده بود، پاسخ داد: "اتفاقا" این کار را انجام داده‌ام، من قکر می‌کنم که این برنامه‌ی خوبی برای تمام کارمندان تازه خواهد بود."

زمانی "Woody Allen " گفته بود که هیچ‌گاه نگران تمدن و انسانیت نبوده است چرا که قرن‌ها از این موضوعات گذشته است. ولی همیشه نگرانی‌هایی در خصوص موجودات ناشناخته‌ای که ممکن است ۵ دقیقه‌ی بعد با آن‌ها روبه‌رو شود، داشته است.

در محیط کسب و کار کنونی که تغییرات با سرعت برق‌آسایی روی می‌دهند، باید خودمان را با تغییرات وفق دهیم و استراتژی‌های فعالانه‌ای هم طراحی کنیم و مطابق فعالیت‌های جدید، حوادث خارجی را کنترل کرده و به موفقیت‌های دل‌خواه‌مان برسیم. فقط یادمان باشد که باید خیلی زود دست به کار شویم و زمان را از دست ندهیم و تا زمان داریم بر حوادث پیرامون‌مان تأثیر بگذاریم و آن‌ها را تحت کنترل خودمان درآوریم.

کلاس‌های مشاوره‌ی آموزشی برگزار می‌شود که در این کلاس‌ها یاد می‌گیریم که مثلا" با سرعت برق‌آسای تغییر تکنولوژی در صنعت کامپیوتر چگونه کنار بیاییم و تنها خودمان را با تکنولوژی یک شرکت سازنده هماهنگ نکنیم بلکه توانایی هماهنگی با کلیه‌ی شرکت‌های سازنده‌ی انواع کامپیوتر را داشته باشیم. این بدین معنا است که ما تسلط بر شرکت‌های سازنده داشته باشیم. کسانی موفق هستند که پیشاپیش سایرین تغییرات را درک کنند و با این تغییرات کار کنند.

البته ناگفته نماند که عکس العمل افراد گوناگون در برابر تغییرات متفاوت است. برخی ناامید و افسرده می‌شوند و در برابر تغییرات تجربه‌ی بدی به‌دست می‌آورند . برخی دیگر به سمت تغیرات جذب شده و از رکود جلوگیری می‌کنند، انتخاب تصادفی در این مسیر ندارند و به همین خاطر از تغییرات بهینه استفاده می‌کنند. در حالی که سایرین جنبه‌های منفی تغییرات را بررسی می‌کنند. کسانی که خودشان را با تغییرات وفق می‌دهند از موقعیت‌های پیش آمده کمال استفاده را کرده و کنترل اوضاع را به‌دست می‌گیرند.