سنتهای نماز دو نوع هستند: قولی و فعلی.
1- دعای استفتاح :
بهترین آن، دعایی است که ابوهریرهt روایت کرده و گفته است : پیامبرr وقتی در نماز تکبیر (احرام) میگفت قبل از خواندن فاتحه لحظهای سکوت میکرد، گفتم ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، در سکوتی که بین تکبیر و قرائت میکنی چه میگویی؟ پیامبرr فرمود : میگویم : (اللهم باعد بینی وبین خطایای کما باعدت بین المشرق و المغرب، اللهم نقنی من خطایای کما ینقی الثوب الأبیض من الدنس، اللهم اغسلنی من خطایای بالثلج و الماء و البرد)[1] «خداوندا! بین من و خطاهایم فاصله بیانداز همچنانکه بین مشرق ومغرب فاصله انداختنی، خداوندا! مرا از گناهانم پاک کن همچنانکه لباس سفید از چرک و آلودگی پاک میشود، خداوندا! مرا از خطاهایم با برف و آب و تگرک بشوی».
2- استعاذه (پناه بردن به خدا از شیطان) :
خداوند متعال میفرماید :
) فَإذَا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذْ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ ( (نحل : 98)
«هنگامی که خواستی قرآن بخوانی از وسوسههای شیطان مطرود به خدا پناه ببر».
ابوسعید خدری از پیامبرr روایت کرده که : (أنه کان إذا قام إلی الصلاة استفتح ثم یقول أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم من همزه و نفخه و نفثه)[2] «هنگامی که پیامبرr میخواست نماز بخواند دعای استفتاح رامیخواند، سپس میفرمود: أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، من همزه و نفخه و نفثه، یعنی به خدای شنوا و آگاه پناه میبرم از شیطان رانده شده، از جنون، کبر، و شعر او».
3- گفتن آمین :
از وائل بن حجر روایت است : (کان رسول اللهr إذا قرأ ولا الضالین قال آمین و رفع بها صوته)[3] «پیامبرr وقتی که ولاالضالین را میخواند، با صدای بلند میگفت : آمین» و از ابوهریره روایت است که پیامبرr فرمود : (إذا أمن الإمام فأمنوا، فإن من وافق تأمینه تأمین الملائکة غفرله ما تقدم من ذنبه)[4] «وقتی امام آمین گفت شما هم آمین بگویید چون کسی که آمین گفتنش همزمان با آمین گفتن ملائکه باشد گناهان (صغیره) پیشینش بخشوده میشود».
4- قرائت بعد از فاتحه :
از ابوقتاده روایت است : (کان النبیr یقرأ فی الرکعتین الأولین من صلاة الظهر بفاتحة الکاب و سورتین، یطول فی الأولی و یقصر فی الثانیة، و یسمع الآیة أحیانا، و کان یقرأ فی العصر بفاتحة الکتاب و سورتین، و کان یطول فی الرکعة الأولی من صلاة الصبح و یقصر فی الثانیة)[5] «پیامبرr در دو رکعت اول نماز ظهر فاتحه و دو سوره میخواند که رکعت اول را طولانی و دومی را کوتاهتر میکرد، و گاهی آیه را طوری میخواند که ما آن را میشنیدیم. و در نماز عصر فاتحه و دو سوره را قرائت میکرد، و رکعت اول نماز صبح را طولانی و رکعت دوم را کوتاهتر میخواند».
از ابوقتاده روایت است : (کان النبیr یقرأ فی الرکعتین الأولیین من الظهر و العصر بفاتحة الکتاب و سورة، و یسمعنا الآیة أحیانا، و یقرأ فی الرکعتین الأخریین بفاتحة الکتاب)[6] «پیامبرr در دو رکعت اول نماز ظهر و عصر فاتحه و سورهای را میخواند و گاهی آیه را طوری تلاوت میکرد که آن را میشنیدیم، و در دو رکعت آخر فاتحه را میخواند».
بعضی اوقات قرائت (سوره) در دو رکعت آخر سنت است؛ به دلیل حدیث أبوسعید: (أن النبیr کان یقرأ فی صلاة الظهر فی الرکعتین الأولیین فی کل رکعة قدر ثلاثین آیة، وفی الأخریین قدر خمس عشر آیة، أو قال نصف ذلک، و فی العصر فی الرکعتین الأولیین فی کل رکعة قدر قراءة خمس عشر آیة، و فی الأخریین قدر نصف ذلک)[7] «پیامبرr در دو رکعت اول نماز ظهر در هر رکعت به اندازه سی آیه، و در دو رکعت آخر به اندازه پانزده آیه یا گفت نصف آن و در نماز عصر در دو رکعت اول در هر رکعت به اندازه پانزده آیه و در دو رکعت آخر به اندازه نصف آن قرائت میکرد».
سنت است که قرائت در نماز صبح و دو رکعت اول نماز مغرب و عشاء، جهری و در نماز ظهر و عصر و رکعت سوم مغرب و دو رکعت آخر عشاء سری باشد.
5- تسبیح در رکوع و سجود :
از حذیفه روایت است : (صلیت مع النبیr فکان یقول فی رکوعه : سبحان ربی العظیم، و فی سجوده : سبحان ربی الأعلی)[8] «با پیامبرr نماز خواندم، در رکوعش میفرمود : سبحان ربی العظیم و در سجودش میفرمود : سبحان ربی الأعلی».
از عتبه بن عامر روایت است : (کان رسول اللهr إذا رکع قال : سبحان ربی العظیم و بحمده، ثلاثا، و إذا سجد قال : سبحان ربی الأعلی و بحمده ثلاثا)[9] «پیامبرr وقتی به رکوع میرفت سه بار میفرمود : سبحان ربی العظیم و بحمده و وقتی که به سجده میرفت سه بار میفرمود : سبحان ربی الأعلی و بحمده».
6- اضافه کردن یکی از دعاهای زیر، در اعتدال بعد از رکوع، و بعد از گفتن «ربنا و لک الحمد»: (ملء السماوات و ملء الأرض و ملء ما بینهما، وملء ما شئت من شیء بعد)[10] «(این حمد) به پُری آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است و به پُری چیزی که بعد از آنها میخواهی».
اگر خواست به همین دعای اضافی اکتفا کند و اگر خواست آن را با دعای زیر کامل نماید : (أهل الثناء والمجد، أحق ما قال العبد، و کلنا لک عبد، لامانع لما أعطیت، ولامعطی لما منعت ولاینفع ذا الجد منک الجد)[11] «(خداوندا) تو لایق ثنا و بزرگی هستی، تو شایستهتر از آن هستی که بنده میگوید و همهی ما بنده تو هستیم، آنچه تو عطا میکنی هیچ مانعی برای آن نیست و آنچه را تو منع میکنی هیچ عطا کنندهای برای آن نیست، مال و دارایی نفعی نمیرساند آنکه نفع میرساند فضل و رحمت تو است».
(ربنا و لک الحمد حمدا کثیرا طیبا مبارکا علیه، کما یحب ربنا و یرضی)[12]«پروردگارا! ستایش فقط لایق تو است، ستایشی زیاد، خوب و مبارک، آنطوریکه پروردگارمان دوست دارد و به آن راضی میشود».
7- دعای بین دو سجده:
از حذیفه روایت است : (أن النبیr کان یقول بین السجدتین : رب اغفرلی، رب اغفرلی)[13] «پیامبرr بین دوسجده میفرمود : (رب اغفرلی، رب اغفرلی)، پروردگارا مرا ببخش، پروردگارا مرا ببخش».
از ابن عباس روایت است : (أن النبیr کان یقول بین السجدتین : اللهم اغفرلی و ارحمنی واجبرنی و اهدنی و ارزقنی)[14] «پیامبرr بین دو سجده میفرمود : اللهم اغفرلی و ارحمنی و اجبرنی و اهدنی و ارزقنی : خدوندا مرا ببخش و به من رحم کن و بینیازم کن و هدایتم ده و روزیم رسان».
8- صلوات فرستادن بر پیامبرr بعد از تشهد اول؛ چراکه پیامبرr این کار را کرده است :
از عایشه آمده که گفت : (کنا نعد لرسول اللهr سواکه و طهوره، فیبعثه الله فیما شاء أن یبعثه من اللیل، فیتسوک و یتوضا، ثم یصلی تسع رکعات لایجلس فیهن إلا عند الثامنة، فیدعو ربه و یصلی علی نبیه، ثم ینهض و لا یسلم، ثم یصلی التاسعة، فیقعد، ثم یحمد ربه و یصلی علی نبیهr و یدعو، ثم یسلم ...)[15] «ما سواک و آب وضوی پیامبرr را برایش آماده میکردیم و خداوند در هر قسمتی از شب که میخواست او را بیدار میکرد، سواک میزد و وضو میگرفت، سپس نُه رکعت نماز میخواند و تنها در رکعت هشتم مینشست و دعا میکرد و بر پیامبرش صلوات میفرستاد، آنگاه سلام نمیداد و بلند میشد، و رکعت نُهم را میخواند و مینشست و پروردگارش را حمد میکرد و بر پیامبر صلوات میفرستاد و دعا میکرد و بعد از آن سلام میداد...».
9- دعای بعد از تشهد اول و دوم فرقی ندارد :
دعای بعد از تشهد اول : از ابن مسعود روایت است که گفت : پیامبرr فرمود : هرگاه بعد از دو رکعت نشستید بگویید : (التحیات لله و الصلوات و الطیبات، السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاتة، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین، أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا عبده و رسوله، ثم لیتخیر أحدکم من الدعاء أعجبه إلیه فلیدع ربه عزوجل)[16] «هر لفظی که بر سلام و ملک و بقاء دلالت کند فقط شایسته خداوند متعال است، و هر دعایی که با آن تعظیم خداوند متعال مقصود باشد فقط لایق خدا است، سلام و رحمت و برکات خدا بر شما ای پیامبر خدا، سلام بر ما و بندگان صالح خدا، شهادت میدهم که هیچ معبود بر حقی غیر از خدا نیست و شهادت میدهم که محمد بنده و فرستاده اوست. سپس هر دعایی را که دوست دارد اختیار کند و با آن خدای عزوجل را بخواند».
دعای بعد از تشهد دوم: از ابوهریره روایت است که پیامبرr فرمود : (إذا فرغ أحدکم من التشهد الآخر فلیتعوذ بالله من أربع، من عذاب جهنم، و من عذاب القبر و من فقتنة المحیا و الممات، و من شر المسیح الدجال)[17] «هرگاه یکی از شما تشهد آخر را خواند از چهار چیز به خدا پناه ببرد، از عذاب جهنم، و از عذاب قبر، و از فتنه زندگی و مرگ و از شر مسیح دجال».
10- سلام دوم (سلام به سمت چپ) :
پیامبرr دو سلام میداد : همچنانکه از ابن مسعود روایت است : (أن النبیr کان یسلم عن یمینه و عن یساره السلام علیکم و رحمة الله، و السلام علیکم و رحمة الله، حتی یری بیاض خده)[18] «پیامبرr به طرف راست و چپش سلام میداد و میفرمود : السلام عیکم و رحمة الله، السلام علیکم و رحمة الله بطوریکه سفیدی گونهاش نمایان میشد». و بعضی اوقات به یک سلام بسنده میکرد، همچنانکه از عایشه روایت است که : (أن النبیr کان یسلم فی الصلاة تسلیمة واحدة تلقاء وجهه، یمیل إلی الشق الأیمن شیئا)[19] «پیامبرr در نماز یک سلام روبرویش میداد و رویش را کمی به طرف راستش مایل میکرد».
1- بالا بردن دستها هنگام تکبیره الإحرام، و هنگام رکوع و بلند شدن از رکوع و بلند شدن از تشهد اول :
از ابن عمر روایت است : (أن رسول اللهr کان یرفع یدیه حذو منکبیه إذا افتتح الصلاة، و إذا کبر للرکوع، و إذا رفع رأسه من الرکوع رفعهما کذلک أیضا)[20] «پیامبرr وقتی شروع به نماز میکرد دستهایش را تا مقابل شانههایش بلند میکرد،و هنگام تکبیر گفتن برای رکوع و بلند شدن از آن نیز همین کار را انجام میداد».
از نافع روایت است : (أن ابن عمر کان إذا دخل فی الصلاة کبر و رفع یدیه، و إذا رکع رفع یدیه و إذا قال سمع الله لمن حمده رفع یدیه، و إذا قام من الرکعتین رفع یدیه و رفع ذلک إلی النبیr)[21] «ابن عمر وقتی که شروع به نماز میکرد الله اکبر میگفت و دستهایش را بلند میکرد و وقتی که به رکوع میرفت دستهایش را بلند میکرد و وقتی که میگفت سمع الله لمن حمده نیز دستهایش را بلند میکرد، و وقتی که از دورکعت (برای رکعت سوم) بلند میشد، دستهایش را بلند میکرد؛ ابن عمر این (حدیث) را به پیامبرr نسبت داده است».
سنت است گاهی در هر پایین رفتن و بالا آمدن نماز، دو دست بلند کرده شود؛ به دلیل حدیث مالک بن حویرث : (أنه رأی النبیr رفع یدیه فی صلاته، و إذا رکع، و إذا رفع رأسه من الرکوع، و إذا سجد، و إذا رفع رأسه من السجود، حتی یحاذی بهما فروع أذنیه)[22] «پیامبرr را در نماز دیدم هنگامی که به رکوع میرفت و نیز سرش را از رکوع بلند میکرد و نیز به سجده میرفت و سرش را از سجده بلند میکرد، دستهایش را بالا میبرد بطوریکه آنها را در کنار گوشهایش قرار میداد».
2- قرار دادن دست راست روی دست چپ روی سینه :
از سهل بن سعد روایت است : (کان الناس یؤمرون أن یضع الرجل الید الیمنی علی ذراعه الیسری فی الصلاة) «مردم امر میشدند به اینکه در نماز دست راستشان را روی ساعد چپشان قرار دهند»ابوحازم گفت : یقین دارم که سهل این دستور را به پیامبرr نسبت میداد.[23]
از وائل بن حجر روایت است : (صلیت مع رسول اللهr و وضع یده الیمنی علی یده الیسری علی صدره)[24] «با پیامبرr نماز خواندم، (دیدم) دست راستش را بر روی دست چپش، روی سینهاش قرار داد».
3- نگاه کردن به محل سجده :
از عایشه(رض) روایت است : (لما دخل رسول اللهr الکعبة ماخلف بصره موضع سجوده حتی خرج منها)[25] «وقتی پیامبرr وارد کعبه شد نگاهش از محل سجدهگاهش تجاوز نکرد تا از آن بیرون شد».
4- انجام دادن اعمال مذکور در احادیث زیر رکوع :
از عایشه روایت است : (کان رسول اللهr إذا رکع لم یشخص رأسه و لم یصوبه ولکن بین ذلک)[26] «پیامبرr وقتی به رکوع میرفت سرش را نه بلند میکرد و نه به زیر میافکند بلکه در حدی وسط قرار میداد». و از ابوحمید در توصیف نماز پیامبرr روایت است : (وإذا رکع أمکن یدیه من رکبتیه ثم هصر ظهره)[27] «وقتی که به رکوع میرفت، با دستهایش زانوهایش را محکم میگرفت و سپس پشتش را خم میکرد».
از وائل بن حجر روایت است : (أن النبیr کان إذا رکع فرج أصابعه)[28] «پیامبرr وقتی به رکوع میرفت انگشتانش را از هم باز میکرد».
از ابوحمید روایت است : (أن رسول اللهr رکع فوضع یدیه علی رکبتیه کأنه قابض علیهما، و وتر یدیه فنحاهما عن جنبیه)[29] «پیامبرr به رکوع میرفت و دو دستش را روی دو زانویش قرار میداد مانند اینکه آنها را گرفته باشد و دو دستش را خم و از دو پهلویش دور میکرد».
5- بر زمین گذاشتن دستها قبل از زانوها هنگام رفتن به سجده :
از ابوهریره روایت است که پیامبرr فرمود : (إذا سجد أحدکم فلا یبرک کما یبرک البعیر و لیضع یدیه قبل رکبتیه)[30] «هرگاه یکی از شما به سجده میرود همچون شتر زانو نزند بلکه دستهایش را قبل از زانوهایش (روی زمین) بگذارد».
6- انجام دادن حالات مذکور در احادیث زیر هنگام سجده :
از ابوحمید در توصیف نماز پیامبرr روایت است : (فإذا سجد وضع یدیه غیرمفترش و لاقابضهما واستقبل بأطراف أصابع رجلیه القبلة)[31] «وقتی که به سجده میرفت، دستهایش را روی زمین میگذاشت بدون اینکه آنها را بر زمین پهن یا به پهلوها جمع کند. و نوک انگشتان پایش را رو به قبله میکرد».
از براء روایت است که پیامبرr فرمود : (إذا سجدت فضع کفیک و ارفع مرفقیک)[32] «هرگاه به سجده رفتی، دو کف دستت را (روی زمین) قرار بده و آرنجهایت را از زمین بلند کن».
از عبدالله بن مالک ابن بحینه روایت است که : (أن النبیr کان إذا صلی فرج بین یدیه حتی یبدو بیاض إبطیه)[33] «پیامبرr وقتی که نماز میخواند بین دستها با پهلوهایش فاصله میانداخت به اندازهای که سفیدی زیر بغلش نمایان میشد».
از عایشه روایت است : (فقدت رسول اللهr و کان معی علی فراشی فوجدته ساجدا راصا عقبیه مستقبلا بأطراف أصابعه القبلة)[34] «پیامبرr در بسترم بود، (شبانگاه) دیدم در بستر نیست، (دنبالش گشتم) او را در حال سجده یافتم که پاشنه پاهایش را به هم چسبانده و نوک انگشتان پاهایش را رو به قبله کرده بود».
از وائل بن حجر روایت است : (أتیت المدینه فقلت : لانظزن إلی صلاة رسول اللهr فذکر بعض الحدیث و قال : ثم هوی، فسجد، فصار رأسه بین کفیه)[35] «به مدینه آمدم و گفتم حتماً به نماز پیامبرr نگاه میکنم، (وائل) قسمتی از حدیث را ذکر کرد و گفت : سپس پیامبرr فرود آمد و به سجده رفت و سرش را بین دو کف دستش قرار داد».
از وائل بن حجر روایت است : (أن النبیr إذا سجد ضم أصابعه)[36] «پیامبرr وقتی که به سجده میرفت انگشتانش را به هم میچسباند».
از براء روایت است : (کان رسول اللهr إذا سجد فوضع یدیه بالأرض استقبل بکفیه و أصابعه القبلة)[37] «پیامبرr وقتی که به سجده میرفت و دستهایش را روی زمین قرار میداد، دوکف دست و انگشتانش را رو به قبله میکرد».
7- نشستن بین دو سجده به حالتی که در احادیث زیر میآید :
از عایشه روایت است : (وکان یفرش رجله الیسری و ینصب رجله الیمنی)[38] «پیامبرr پای چپش را پهن و پای راستش را (روی زمین) نصب میکرد».
از ابن عمر روایت است : (من سنة الصلاة أن تنصب القدم الیمنی، و استقباله بأصابعها القبلة، و الجلوس علی الیسری)[39] «نصب نمودن پای راست و رو به قبله نمودن انگشتان آن و نشستن بر پای چپ از سنتهای نماز است».
از طاوس روایت است : (قلنا لابن عباس فی الإقعاء علی القدمین، فقال : هی السنة، فقلنا له إنا لنراه جفاء بالرجل، فقال ابن عباس : بل هی سنة نبیکr).[40]
«از ابن عباس درباره إقعاء (نصب پاها و نشستن روی پاشنهها) سؤال کردیم گفت : سنت است به او گفتمیم، این کار جفا به پا است. ابن عباس گفت : نه، بلکه آن سنت پیامبر شماr است».
8- برای یک لحظه نشستن بعد از سجدة دوم (در رکعت اول و سوم) :
از ابوقلابه روایت است : مالک بن حویرث لیثی به ما خبر داد : (أنه رأی النبیr یصلی، فإذا کان فی وتر من صلاته لم ینهض حتی یستوی قاعدا)[41] «پیامبرr را دیدم که نماز میخواند، و هنگام خواندن رکعات فرد نمازش تا به صورت کامل نمینشست، بلند نمیشد».
9- تکیه زدن بر زمین هنگام بلند شدن برای رکعت بعدی :
ایوب از ابوقلابه روایت نموده : (جاءنا مالک بن الحویرث فصلی بنا فی مسجدنا هذا، فقال : أنی لأصلی بکم و ما أرید الصلاة، ولکن أرید أن أریکم کیف رأیت النبیr یصلی. قال أیوب : فقلت لأبی قلابة و یکف کانت صلاته؟ قال مثل صلاة شیخنا هذا – یعنی عمرو بن سلمة. قال أیوب : وکان ذلک الشیخ یتم التکبیر، و إذا رفع رأسه عن السجدة الثانیة جلس و اعتمد علی الأرض ثم قام)[42] «مالک بن حویرث نزد ما آمد و در این مسجدمان پیشنماز ما شد و گفت : من برای شما نماز میخوانم و منظورم نماز نیست بلکه میخواهم به شما نشان دهم چگونه پیامبرr را دیدم نماز میخواند، ایوب گفت : به ابوقلابه گفتم : نمازش چگونه بود؟ گفت : مانند این نماز شیخ ما – یعنی عمرو بن سلمه – ایوب گفت : و آن شیخ، الله أکبر را میگفت و وقتی که سرش را از سجده دوم بلند میکرد مینشست سپس با تکیه بر زمین بلند میشد».
10- نشستن در دو تشهد به صورتی باشد که در این احادیث میآید :
از ابوحمید در توصیف نماز پیامبرr روایت است : (فإذا جلس فی الرکعتین جلس علی رجله الیسری و نصب الیمنی، و إذا جلس فی الرکعة الآخرة قدم رجله الیسری و نصب الأخری و قعد علی مقعدته)[43]. «وقتی بعد از رکعت دوم مینشست روی پای چپش مینشست و پای راستش را نصب میکرد و وقتی در رکعت آخر مینشست پای چپش را زیر پای راستش میبرد و پای راستش را نصب میکرد و روی نشیمنگاهش مینشست».
از ابن عمر روایت است : (أن رسول اللهr کان إذا جلس فی الصلاة وضع کفه الیمنی علی فخذه الیمنی و قبض أصابعه کلها و أشار بأصبعه التی تلی الإبهام، و وضع کفه الیسری علی فخذه الیسری)[44] «پیامبرr وقتی در نماز مینشست کف دست راستش را روی ران راستش قرار میداد و تمام انگشتانش را میبست و با انگشت سبابه اشاره میکرد و کف دست چپش را روی ران چپش قرار میداد».
از نافع روایت است : (کان عبدالله بن عمر رضی الله عنهما إذا جلس فی الصلاة وضع یدیه علی رکبتیه و أشار بأصبعه و أتبعها بصره ثم قال : قال رسول اللهr «لهی أشد علی الشیطان من الحدید یعنی السبابة)[45] «عبدالله بن عمر رضی الله عنهما وقتی در نماز مینشست دو دستش را روی دو زانویش قرار میداد و با انگشتش اشاره میکرد و به آن نگاه میکرد، سپس گفت پیامبرr فرمود : این انگشت سبابه برای شیطان از آهن سختتر است».
[1]) متفق علیه : خ (744/277/2)، م (598/419/1)، جه (805/264/1)، د (766/485/2).
[2]) صحیح : [الارواء 342]، د (760/476/2)، ت (242/153/1).
[3]) صحیح : [صفة الصلاة 82]، د(920/205/3)، ت (248/157/1).
[4]) متفق علیه : م (410/307/1)، خ (780/262/2)، نس (144/2)، د (924/211/3)، ت (250/158/1)، جع (851/277/1).
[5]) صحیح : [ص. نس 932]، خ (759/243/2).
[6]) صحیح : [مختصر م 286]، م (421/155/331/1).
[7]) صحیح : [مختصر م 287]، م (452 – 157 -/334/1).
[8]) صحیح : [ص. نس 1001]، نس (190/2)، د (857/123/3)، ت (261/164/1).
[9]) صحیح : [صفه الصلاه 127]، د (856/121/3)، هق (86/2).
[10]) صحیح : [مختصر م 296]، م (478 و 477/347/1)، د (832/82/3)، نس (199/2).
[11]) صحیح : [مختصر م 296]، م (478 و 477/347/1)، د (832/82/3)، نس (199/2).
[12]) صحیح : [صفة الصلاة 119].
[13]) صحیح : [ص. جه 731]، جه (897/289/1).
[14]) صحیح : [ص. جه 731]، ت (283/175/1)، د (835/87/3)، جه (898/290/1)، ملاحظه : در روایت ابوداود «وعافنی» به جای «واجبرنی» و در روایت ابن ماجه «وارفعنی» به جای «واهدنی» آ»ده است و مستحب است که هر دو با هم گفته شوند (و عافنی و ارفعنی).
[15]) صحیح : [مختصر م 390] م (746/512/1).
[16]) متفق علیه : خ (6265/56/11)، م (402/301/1).
[17]) صحیح : [مختصر م 306]، [ص. جه 741]، م (588/412/1)، د (968/273/3)، جه (909/294/1).
[18]) صحیح : [ص. د 877]، د (983/288/3)، نس (62/3)، جه (914/296/1)، ت (294/181/1)، ترمذی این حدیث را بدون جمله آخر «حتی یری بیاض خده» روایت کرده است.
[19]) صحیح : [ص. ت 242]، ت (295/182/1).
[20]) متفق علیه : خ (735/218/2)، م (390-22-/292/1)، ت (255/161/1)، نس (122/2).
[21]) صحیح : [ص. د 663]، خ (739/22/2)، د (727/4396/3).
[22]) صحیح : [ص. نس 1040]، نس (206/2)، أ (493/167/3).
[23]) صحیح : [مختصر خ 402]، خ (740/224/2)، ما (376/111).
[24]) صحیح : [الإرواء 352]، خز (479/243/1).
[25]) صحیح : [صفة الصلاة 69]، کم (479/1).
[26]) صحیح : [صفة الصلاة 111]، م (498/357/1)، د (768/489/2).
[27]) صحیح : [صفة الصلاة 110]، خ (828/305/2)، د (717/427/2).
[28]) صحیح : [صفة الصلاة 110]، خز (594/301/1).
[29]) صحیح : [ص. د 214]، د (720/429/2)، ت (259/163/1).
[30]) صحیح : [ص. د 746]، د (825/70/3)، نس (207/2)، أ (656/276/3).
[31]) صحیح : [ص. د 672]، د (828/305/2)، د (718/427/2).
[32]) صحیح : [صفة الصلاة 126]، م (494/356/1).
[33]) متفق علیه : خ (807/294/2)، م (495/356/1)، نس (212/2).
[34]) صحیح : [صفة الصلاة 126]، خز (654/328/1)، هق (116/2).
[35]) اسناد آن صحیح است : خز (641/323/1).
[36]) صحیح : [صفة الصلاة 123]، خز (642/324/1)، هق (112/2).
[37]) اسنا آن صحیح است : [صفة الصلاة 123]، هق (113/2).
[38]) صحیح : [مختصر م 302]، م (498/357/1)، د (768/489/2).
[39]) صحیح : [ص. نس 1109]، نس (236/2).
[40]) صحیح : [مختصر م 303، م (536/380/1)، د (830/79/3)، ت (282/175/1).
[41]) صحیح : [مختصر خ 437]، خ (823/302/2)، د (829/78/3).
[42]) صحیح : [مختصر خ 437]، خ (824/303/2)، هق (123/2)، فع (116/1) امام شافعی میگوید : ما هم به این حدیث عمل میکنیم و به کسی که از سجده یا جلوس در نماز بلند میشود میگوییم که هنگام بلند شدن هر دو دستش بر زمین تکیه کند تا از سنت پیروی کرده باشد چون این عمل به تواضع نزدیکتر است و نمازگزار را در ادای نمازش بهتر یاری میکند و بهتر به اوکمک میکند تا به جلو نیافتد واحتمال افتادنش کم باشد و هر برخاستنی غیر از این را مکروه میدانم و با ترک این هیئت اعاده نماز لازم نیست و سجده سهو هم نمیخواهد. الأم (117/1).
[43]) صحیح : [ختصر خ 448]، خ (828/305/2).
[44]) صحیح : [ص. د 851]، م (580 – 116 – 408/1)، د (972/277/3).
[45]) حسن : [صفة الصلاة 140]، أ (731/15/4).