آموزش فناوری دانلود

آموزش و پرورش - فناوری -دانلود

آموزش فناوری دانلود

آموزش و پرورش - فناوری -دانلود

خودباوری و خوداتکایی

خودباوری و خوداتکایی    
    جوانی دوره‌ای از زندگی است که فرد می‌تواند بهتر و راحت‌تر مفاهیم انتزاعی را در ذهن خود ساخته یا مواجه شده و آنگاه به تحلیل و تبیین پرداخته و در فرآیند زندگی خود به رفتار و کردار تبدیل کند.    


         

جوانی دوره‌ای از زندگی است که فرد می‌تواند بهتر و راحت‌تر مفاهیم انتزاعی را در ذهن خود ساخته یا مواجه شده و آنگاه به تحلیل و تبیین پرداخته و در فرآیند زندگی خود به رفتار و کردار تبدیل کند.
برای مفهوم خودباوری و خوداتکایی نخست باید به شناخت مفهوم خود یا من بپردازیم.
دگر کردی سوال از من که من کیست‌
مرا از من خبر کن تا که من چیست (۱)‌‌
خودشناسی در درجه اول از جمله مفاهیم و اندیشه‌ها محسوب می‌شود (۲)‌ و به واقع پایه‌ اصلی و اساسی جهان‌شناسی است. شناخت و معرفت هنگامی حاصل می‌شود که آدمی در جاده خودشناسی گام بردارد و در راه پرفراز و نشیب آن پیش برود. این خودشناسی جنبه‌های مختلفی دارد و هر کسی می‌تواند از زوایای مختلفی به شناخت خود بپردازد. از جمله‌ این جنبه‌ها می‌توان به خود جسمی و شناخت جسم و ویژگی‌های جسمی هر شخص پرداخت، یا از زاویه روحی و روانی به شناخت خود پرداخت، خود را در مواجهه با دیگران بررسی کرد یا به رابطه خود و ارتباط آن با طبیعت پرداخت. همه این موارد می‌توانند به‌عنوان متعلق شناخت و شناسایی مفهوم خود یا من به‌کار رود.
شخص می‌تواند پس از مرحله تحلیل و تبیین انتزاعی مفهوم خودشناسی، به ارزیابی توانایی‌ها، ظرفیت‌ها، کمبودها و... خود پرداخته و آنگاه به برنامه‌ریزی برای زندگی خود بپردازد، البته همه اینها مستلزم اهمیت ارزش، احترام و عزتی است که شخص برای خود قائل است. تا کسی شخصیتش برای خود وی عزیز و ارزشمند نباشد نمی‌تواند از دیگران توقع احترام داشته باشد.
این حدیث از حضرت علی(ع) است که فرمود: من هانت علیه نفسه فلا تامن شره: هرکس به خود احترام نگذارد از شر او ایمن مباش.
چه کسی می‌تواند به معنای دقیق برای خود احترام قائل شود؟ قطعا کسی که بداند نقطه‌ شروع هر تحولی در وجود خود اوست. در شعری منسوب به امام علی(ع) آمده است:
«و داروی درد تو در خود توست ولی آن را درنمی‌یابی و درد تو ناشی از خود توست ولی از آن آگاهی نداری. آیا بر آنی که جرم آسمانی ناچیزی هستی، در حالی که عالم بیکران هستی در اندرون تو جای گرفته است؟ تو خود آن کتاب پرواضحی که با حروف آن، آنچه نهفتنی است آشکار می‌گردد و البته که تو را نیازی به آنچه خارج از توست نیست، اندیشه‌ کارگشا در خود توست، اما آن را بروز نمی‌دهی.»(۳)‌
اگر فرد به این باور پیرامون خودش برسد براحتی می‌تواند دنیایی دیگر بیافریند.
انسانی که به خودباوری رسید، می‌تواند براحتی برنامه‌ای مدون برای خود طراحی کند و با استفاده از یک برنامه روشن به ادامه زندگی خود بپردازد. «برنامه در واقع عاملی است که پندار را به گفتار، گفتار را به کردار و کردار را به پدیدار تبدیل می‌کند.»
اکنون وقتی خودشناسی برای فرد روشن و واضح شده باشد، می‌تواند وارد گام بعدی شناخت و اصلاح خود شود و آن مفهوم خودسازی است. اینجا دیگر فرآیند ساختن خود به وقوع می‌پیوندد. در خودسازی نیازمند برنامه‌ای هستیم که بتوانیم براساس آن فرآیند خودسازی را تنظیم و تدوین کنیم. البته این برنامه از فهمی که ما نسبت به خود داریم ناشی می‌شود. اگر ما انسان را به عنوان موجودی معنوی ببینیم نیاز به یک برنامه خاصی است یا اگر انسان را به صورت موجودی مادی تعریف کنیم برنامه‌ای متناسب با آن ساخته می‌شود یا اگر وجود انسان را جمع میان معنا و ماده بدانیم برنامه‌ای متناسب با چنین فهم و برداشتی خواهیم داشت.
به همین علت است که وقتی مولوی می‌گوید:
ای برادر تو همه اندیشه‌ای‌
مابقی خود استخوان و ریشه‌ای
به این معناست که آنچه تو را پیش می‌برد و راه را نشانت می‌دهد اندیشه است و لاغیر. یعنی اندیشه تو را وادار به کاری می‌کند و به تو می‌گوید چه کاری را انجام دهی یا انجام ندهی. اگر اندیشه با جسمت همراه نباشد، جسم توان کاری را ندارد. مثالی که مولوی در این باره می‌زند این است که آیا فکر کرده‌ای چرا وقتی در خواب هستی جسم توانایی کاری را ندارد، ولی همین جسم هنگام بیداری کارهای صعب و دشوار را براحتی انجام می‌دهد، زیرا هنگام خواب اندیشه فرمان نمی‌دهد، بنابراین جسم توان انجام کاری را ندارد اما همین جسم هنگام بیداری چون از اندیشه فرمان می‌گیرد کارهای سنگین را براحتی انجام می‌دهد.
بنابراین ما در درجه اول باید اندیشه خود را بسازیم، وقتی اندیشه‌ای ساخته شد، حرکت و پیشرفت میسر می‌شود. اگر اندیشه و فکر چیزی را باور کند جسم توانمندی و قابلیت‌های شگفت‌انگیزی در همراهی با اندیشه از خود بروز می‌دهد که به مرحله حیرت می‌رسد. اگر بخواهیم مثالی در این زمینه بزنیم، می‌توانیم از جانبازان و معلولانی نام ببریم که با یک پا به قله کوه دماوند صعود می‌کنند. قطعا از این دست کارها در ذهن ما نمونه‌های زیادی وجود دارند. با توجه به سطور گذشته به این نتیجه می‌رسیم که چنین قدرتی میسر نیست جز از راه باور و اراده‌ای که آنها در خود ساخته‌اند که هرگز در برابر سختی‌ها و مشکلات از خود سستی و ضعف بروز ندهند، عین همین، درباره قهرمانان جانباز و معلول در رشته‌های مختلف ورزشی است که در بیشتر میدان‌های ورزشی جهان به کسب رتبه اول دست یافته‌اند، اینان به این باور رسیده‌اند که اگر بخواهند، می‌توانند و پیروز می‌شوند، چراکه خواستن توانستن است.

        
    

    



            حسین نعمتی‌
پانوشت‌ها:
۱- گلشن راز، ‌شیخ محمود شبستری به تصحیح دکتر حسین ‌الهی قمشه‌ای‌
۲ - البته گفتنی است هر کاری که ما انجام می‌‌دهیم درجه اول باید مبتنی بر شناخت و معرفت ما نسبت به آن ایده، مفهوم و اندیشه باشد و آنگاه به عمل کردن دست زنیم، پرواضح است که همه این موارد برای افراد و اشخاصی است که برای هر کار خود دلیل و استدلال دارند وگرنه بسیار هستند کسانی که زندگی خود را به شکل همج رعا پیش می‌برند یا بهتر بگوییم پیش برده می‌شوند.
۳ - دیوان منسوب به امام علی(ع)‌، ترجمه مصطفی زمانی    


            روزنامه جام‌جم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد