انسان ها در هر سنی که باشند گهگاه هیجانات را تجربه می کنند؛ به این معنا که همه ی ما گاهی غمگین یا افسرده می شویم؛ از شنیدن یک خبر ناراحت کننده یا رو به رو شدن با یک اتفاق ناخوشایند مضطرب می شویم؛ گاهی با ترس دست و پنجه نرم می کنیم و خلاصه با انواع هیجان به گونه ای آشنایی داریم؛ اما آنچه هیجان غیرطبیعی را از نوع طبیعی آن متمایز می کند، شدت ، مدت و نیز درجه و حدی از هیجان است که به زندگی روزمره آسیب می رساند. چنین هیجانی در زندگی روزانه ی فرد اختلال وارد می کند و عملکرد او را به پایین ترین سطح می کشاند . این حالت به طور مستمر ادامه می یابد و به بروز افسردگی می انجامد.
در این مطلب سعی شده ضمن ارائه ی تعریفی از افسردگی کودکان و توضیح نشانه های آن ، برای پیشگیری و درمان در این زمینه راهکارهایی مفید ارائه شود.
پژوهش ها نشان داده است که افسردگی می تواند از آغاز زندگی یعنی دوران نوزادی هم پدید آید. برای مثال ، زمانی که نوزاد به مرحله ای از رشد می رسد که مادر خود را می شناسد ( شش تا هشت ماهگی ) جدا شدن از مادر موجب بروز حالات افسردگی در طفل می شود.
کودکان افسرده به لحاظ پایین بودن سطح توجه تمرکز، اغلب قادر به درس خواندن نیستند. یادگیری آنها کُند می شود و علاقه ای به درس و مدرسه نشان نمی دهند. افت تحصیلی برای آنها پیش می آید و حتی برخی از آنان ، پس از چند روز تعطیلی و به مدرسه رفتن ، ابراز بی علاقگی می کنند. به تدریج این فقدان تمایل ، به ترس از مدرسه تبدیل می شود. در این شرایط والدین معمولاً علت را در مدرسه جست و جو می کنند؛ در حالی که اغلب ، علت این نوع ترس افسردگی کودک است و از آن جا که کودکان افسرده بسیار به مادر وابسته می شوند نگران از دست دادن مادر یا بیمار شدن او هستند و به این ترتیب از مدرسه دوری می کنند.
سردرد، دل درد ، سرگیجه و حالت تهوع از دیگر نشانه های جسمانی افسردگی است. از علائم رفتاری نیز می توان به این موارد اشاره کرد : کودکان افسرده معمولاً دروغ می گویند ، گاهی دزدی می کنند و بعضاً تمایل به کار خلاف دارند.
افسردگی به معنای فقدان یا از دست دادن است. کودکان افسرده فرد ، محیط یا چیزی دوست داشتنی را از دست داده اند و یا آن را هرگز به دست نیاورده اند. حتی بعضی از روانکاوان افسردگی را معادل عزاداری دانسته اند و عنوان کرده اند که کودک افسرده برای از دست دادن شخص یا چیزی عزیز و دوست داشتنی ، گویی عزاداری می کند.
شاید در پاره ای موارد به نظر برسد که کودک چیزی را از دست نداده ، اما مسلماً در بین چیزهایی که دارد. فقدان چیزی را احساس می کند؛ برای مثال ، کودک مادر دارد ولی مادر دلخواهش نیست ؛ یا پدر دارد ، اما پدر دلخواه را ندارد. این گونه مضامین هم به عنوان فقدان سمبلیک مطرح هستند و موجب افسردگی می شوند . گاهی رفتار والدین از نوع آزاردهنده ، تحقیر کننده و مقایسه کننده است که حالات افسردگی را در کودک به وجود می آورد. در پاره ای از موارد هم ، مادر خود افسرده است و کودک در اثر مجاورت با او ناخواسته تمامی حالات وی را دریافت می کند.
به طور کلی چنانچه محیط زندگی کودک ، مطلوب نباشد ( از نظر محبت ، توجه و .... ) و نیازهایش ارضا نشود؛ خطر افسردگی برای او وجود دارد.
پدر و مادر افرادی هستند که کودک به آنها علاقه بسیار دارد و وجودشان به ویژه در دوران کودکی لازم است. به علاوه ، ارتباطات منفی و عاری از عشق و پذیرش ، می توانند افسرده ساز باشند ؛ بنابراین وجود محیطی سرشار از عشق و محبت و روابطی سالم و صمیمی برای کودکان ضروری است و نبایستی آنان را از این نعمت محروم کنیم. همچنین باید بکوشیم روابط بچه ها با دوستان و بستگان به طریقی مثبت و مؤثر پیوسته برقرار باشد. آرزوها ، خواسته ها و تمایلات منطقی و طبیعی پاسخ داده شوند و سعی کنیم جلوی فقدان آنچه را که ضروری و لازم است بگیریم.
از دیگر عواملی که به بروز افسردگی کمک می کنند و برای پیشگیری ، باید به آنها توجه کرد. عبارت اند از:
- جدا شدن از خانواده و منابع حمایت کننده عاطفی ؛
- تعویض مدرسه و از دست دادن دوستان ؛
- مهاجرت ؛
- عوض کردن منزل ؛
- تبعیض بین فرزندان و مقایسه کردن آنها با یکدیگر؛
- به رخ کشیدن نکات منفی کودک و ابراز نکردن صفات مثبت او؛
- از دست دادن عزیزان ، ( از آن جا که مرگ در اختیار بشر نیست. منظور از توجه در این زمینه آن است که خود و فرزندانمان در این شرایط برخورد مناسبی داشته باشیم)
- شکایت والدین از ناراحتی های جسمانی که کودکان را نگران از دست دادن آنها می کند؛
- مطرح کردن مسائل و مشکلات اقتصادی در حضور فرزندان ؛
- عنوان کردن حوادث و اتفاقات ناگوار اجتماعی ؛
در درمان کودکان افسرده توجه به علت افسردگی اهمیت فراوان دارد ؛ برای مثال چنانچه منبع حمایتی ای را که کودک از دست داده بشناسیم ، می توانیم جایگزین خوبی برای او در نظر بگیریم.
همان طور که قبلاً گفته شد. افسردگی در اثر فقدان به وجود می آید؛ بنابراین در درمان باید به فکر به دست آوردن چیزهای مطلوب و دوست داشتنی برای کودک باشیم.
اجازه دهیم کودک افسرده صحبت کند و احساس خود را بیان نماید. به احساس او احترام بگذاریم و سعی کنیم با تغییر رفتار خودمان تفسیر کودک از وقایع پیرامونش را عوض کنیم. گاهی نیز لازم است محیط کودک را قدری تغییر دهیم.
کودکان ، خود بهترین منابع اطلاع رسانی به بزرگسالان هستند. یعنی از خود کودک می توانیم اطلاعاتی در مورد این که چرا غمگین است به دست آوریم. در بسیاری موارد ، افسردگی کودک به نوع رابطه او با عزیزانش – به خصوص مادر – مربوط می شود. گاهی نیز رفتار خشونت بار پدر و عدم ابراز عشق و محبت توسط او ، به بروز حالات غمزدگی و افسردگی در کودک می انجامد. در این صورت ، آموزش والدین برای این که چگونه با فرزندشان رفتار کنند می تواند بسیار کمک کننده باشد. سختگیری های افراطی پدر و مادر هم می تواند تولید افسردگی و بی پناهی کند. بنابراین روان درمانی حمایتی ، آموزش والدین ، تغییر محیط و به دست آوردن چیزهای مطلوب ، از نکات مهمی است که در درمان افسردگی کودک بایستی به آنها توجه کرد.
تبیان